باربی نانازی
باربی نانازی
پسرها عمدتا تنوع طلب هستند و خیلی سخت قانع میشوند! پسرها برای رسیدن به چیزی حاضرند دست به هرکاری بزنند! پسرها در مورد دوستان همجنس خود هیچ تضمینی در مورد رفاقت ندارند! پسرها برای ایجاد امنیت برای gf خودشون حاضرند دست به خودکشیهای مصلحتی بزنند! (در حالی که از من هم شنگولترند!) پسرها برای عاشق شدن خیلی ساده هستند و راحت گول میخورند! پسرها 90% از دخترها کمتر در مورد چیزی تلاش میکنند! و نتیجهی بهتری هم میگیرند! (بخصوص در مورد درس!) پسرها اگه در واقعیت به چیزی نرسند شروع به رویا پردازی میکنند! و در خیال به آن میرسند! پسرها عمدتا (نه همگی) در برخورد اول چهرهی ساختگی از خود نشون میدهند!
ساده بگم كه عشق من ، بايد تو قلبت بميره فاصله بين من و تو ، از اينجا تا آ سموناست خيلي عزيزي واسه من ، ولي زمونه بي وفاست قسم نخور كه روزگار ، به كام ما دو تا نبود به هر كي عاشقه بگو ، غم كه يكي دو تا نبود بگو تا وقتي زندهام ، نگاه تو سهم منه هر جاي دنيا كه باشي ،دلم واست پر ميزنه براي اين در به دري ، تو بهترين گواهمي
وقتی یه دختر یه کم به خودش میرسه : اوه! اوه ! ننه بابا داشت جمش می کردن!! اینا همش واسه جلب توجه دیگه!!! اینا دنیا و آخرت ندارن که!!! وقتی یه پسر تیپ میزنه: چه پسر خوش پوشیه… هزار ماشاا… چه تیپی داره… میمیرن واسش دخترا !! وقتی یه دختر از دار دنیا یه دونه دوست پسر داره : چی بگم والا!!! حجب و حیا دیگه جا نداره تو این مملکت!! دیدیش … بزا دهنم بسته باشه… وقتی یه پسر ۱۰ تا دوست دختر داره : بزنم به تخته اینقدر خاطر خواه داره، خدا وکیلی بهترین دخترا میرن طرفش… ولش نمی کنن که… وقتی یه آقای محترم!!! خیابون رو با پیست اتومبیلرانی اشتباه می گیره : لامذهب عجب دست فرمونی داره… وقتی یه خانم مثلاً یادش بره راهنما بزنه: ترمز وسطیه…. بابا برو آشپزخونه قرمه سبزیتو بپز!!! والااااااا وقتی بچه خوب تربیت شده باشه: میبینی؟ بچه ام مثل باباشه، اصلا موفقیت تو خونواده ما ارثیه خانم یا پی قر و فرشه یا با این دوست موستاش در حال فک زدن و ولگردیه وقتی تو یه جمع ، آقا پسری سر و زبون دار داره مجلس رو گرم می کنه: هزار ماشالا!!!!!!! روابط عمومیش بیسته؟؟؟!!! شرایط بالا برای یه دختر: اوه ! اوه! دختره لوده سبک!!! خانم باش نظر مادر شوهر در اول زندگی: میبینی شانس ما رو ؟ دختره فقط ۲۰ میلیون جهیزیه آورده ، نمی دونم این پسره شیفته چی این عفریته شد!!! باز هم همون مادر شوهر: دیگه چی می خواد؟ گل پسرم یه خونه ۴۰ متری تو نقطه صفر مرزی داره، از خداشم باشه ..
پسرها و ديدگاهشون از زندگي اجتماعي در سنين مختلف سن 18 سالگي : هر کي رو مي بينن تا پس فردا عاشقش ميشن ... آخ آخ ...آهنگ هاي داريوش مثل چسب دو قلو بهشون مي چسبه سن 20 سالگي : از همه شون رو دست مي خورن ...ستار گوش ميدن که نفهمن چي شده این بچه بازيها مي بينن ... مثلا عاقل مي شن سن 25 سالگي : عشق سيخي چند؟ ... طرف بايد باباش پولدار باشه... حالا خوشگل هم باشه بد نيست سن 19 سالگي : از بي توجهي يه نفر رنج مي برن ... فکر مي کنن اون يه آدم به تمام معناست سن 22 سالگي : خوش تيپ باشه ، پولدار باشه ، تحصيلکرده باشه ، قد بلند باشه ، خوش لباس باشه ... آخ که چي نباشه سن 24 سالگي : زياد مهم نيست که چه ريختييه يا چقدر پول داره ، فقط شجاع باشه ، ما رو به اون چيزي که نرسيديم برسونه سن 25 سالگي : اااااااه ، پس چرا ديگه هيچکي نمي ياد... هر کن ميخواد باشه ، باشه حالا که تا اینجا اومدین لبخند بزنید یه عکس یادگاری باهم بگیریم
به آشیانه ای که میان دستهایم برای تو ساخته ام که بی تو در من فرو میریزد از اونجايي كه ميدونستم خيلي از دوستاي خوب و خوشملم عاشق كيتي هستن تصميم گرفتم يك سري عكس گوگوري مگوري از كيتي بذارم!امـــــــــــــــيدوارم باهاشون حال كنيد.... اينم يك سري عكس تووووووووووووووووووپ ديگه واسه شما دوستانه خوشملم!
۱-هر دو تاشون فکر مي کنن جامعه درکشون نمي کنه. ۲-به دو تاشون اگر رو بدي سوارت ميشن. ۳-هر دوشون مي تونن 200.000 تومان رو در 2 ساعت خرج کنند. ۴-هردوتاشون با والدينشون دعوا و درگيري دارند. ۵- مهمترين ويژگي هر دوتاشون تغیير شخصيتشونه. ۶-دو تا شون در ظاهر دشمن خوني همدیگه هستند. ۷-دو تاشون از دروغ متنفرن اما هيچ وقت حرف راست نمي زنند! ۸-دو تا شون تا سن 20 سالگي 3 بار عاشق ميشن و در عشق شکست مي خورند! از 20 به بعد هم تو رويا سير ميکنن و تو 40 سالگی که از رويا بيرون مي آيند مي بينن اطرافشون 5-6 تا بچه و بدبختي و بي پولي و ... هستش واسه همين اين دفعه ميرن تو کما و سکته ميزنند!!! ۹-وقتي با يه پسر يا دختر ايروني قرار ميذاري بايد 2 ساعت ديرتر به محل قرار بري تا علف زير پات جوانه نزنه!
۱-چشماشون بیشتر از عقلشون کار می کنه. ღ.•♥ღدخترک نقره ایღ♥•.ღ
ღ.هر چی که میخوام و هرچی که میخوای.ღ ببخشید دیرشدااااااااااااااااااااا دیر اومدم سرم شلوغ بود درحد تیم ملی خوب بخونید امیدوارم خوشتون بیاد جای ِ خالی ِ زندگی یک دنیا حرف برای تو دارم ، یک دنیا پر از حرفهای نگفته، یک دنیا پر از بغض های نشکفته. با منی ، هر جا و اینک آمده ام تا مثل همیشه سنگ صبور روزهای دلتنگی ام باشی! دلم به وسعت یک آسمان تیره غمگین است . صدایی نیست ، مأوایی نیست ، حتی سایبان روزهای دلتنگی نیز دیگر جوابگوی دلتنگی هایم نیست. من آمده ام! اینجا ، کنار دلواپسی های شبانه ات، کنار شعله ور شدن شمع وجودت ،اما نمی دانم چرا دلم آرام نمی گیرد... دلم گرفته، دلم سخت در سینه گرفته، با تمام وجود تو را می خوانم ؛ از تو چیزی نمی خواهم جز دریای بی ساحل وجودت را، جز دستهای مهربانت را، جز نگاه آرامت را که دیرزمانی است در سیل باد بی وفای زمانه گم کرده ام. هر شب حضورت را در کلبه خیال خویش می آورم، وجودت را با تمام هستی باقیمانده در نهانخانه قلبم نهان می کنم ، چشم هایم را باز نمی کنم تا شاید بتوانم تصویرت را بر روی پلک های بسته ام حک کنم ، اما باز هم جای تو خالی است... . شاید اگر جای تو بودم ؛ کمی، فقط کمی برای مرگ تدریجی نیلوفرهای خاطره اشک می ریختم ، شاید اگر جای تو بودم ؛ طاقت دیدن چشم های خیره و خسته ات را نداشتم، شاید اگر جای تو بودم؛ بلور بغضم را با تلنگری آسان می شکستم تا بدانی، تا بدانی که چقدر دوستت دارم... . روزی صد بار با هم خداحافظی کردیم اما افسوس معنای خداحافظی را زمانی فهمیدم که تو را به خدا سپردم! این بار به دیدنت آمده ام ، برایت گلاب آورده ام ، دستهایم تنها سنگ سردِ خانه ات را احساس می کنند اما بدان یاس های سپید احساسمان هنوز گرم گرم اند چشامو وقتی تو بهشون نگاه میکنی دوست دارم، اسممو وقتی دوست دارم که تو صداش میکنی، قلبمو وقتی دوست دارم که تو دوسش داشته باشی، زندگیم رو وقتی دوست دارم که تو توش هستی . . . . . . I love the y i love the o i love the u put them together وقتی زبانمون زبان عشق باشه کلمات خیلی ساده میشن! نگاه کن؛ من Y رو دوست دارم من O رو دوست دارم من U رو دوست دارم! حالا اینارو بزار کنار هم . . . . . . عاشق شدن یعنی وقتی که اون توی آغوشت خوابش میبره و بعد توی رویاهات بیدار میشه . . . . . . عشق یعنی پاکی عشق یعنی اطمینان عشق یه زهر شیرینه که دکتر ها نمیتونن درمانش کنن! . . . سه گام برای رسیدن به شادی وجود داره : ۱- تو ۲- من ۳- قلبامون….و بعد ابدیت! . . . 5 تا از بزرگترین کلمات : من نمیخوام از دستت بدم. ۴ تا از دوست داشتنی ترین کلمات : تو برام مهم هستی. ۳ تا کلمه ی شیرین : تورو تحسین میکنم. ۲ تا کلمه ی شگفت انگیز : دلتنگت هستم. ۱ کلمه که از همه مهمتره : “تو” . . . . تق! تق! اجازه هست پا به دنیای تو بزارم؟ من با خودم گل نمیارم، با خودم هدیه هم نمیارم اما یه عالمه آرزو با خودم میارم که تورو همیشه تر و تازه نگه داره، با خدم کلی دعا میارم برای سلامتی تو، و با خودم عشق میارم تا کاری کنم تو همیشه لبخند بزنی . . . . . . دستایی رو پیدا کن که در ضعیف ترین حالتت نگهت دارن، چشمایی که در زشت ترین حالتت نگاهت کنن قلبی رو که وقتی توی بد ترین حالت هستی دوست داشته باشه؛ اگر تونستی اینارو پیدا کنی بدون که عشق رو پیدا کردی . . . . . . بد ترین غم اینه که وارد زندگی بشی که توش عشق وجود نداشته باشه تقریبا مثل این میمونه که این دنیا رو ترک کنی بدون اینکه به کسایی که دوسشون داری چیزی از عشقت گفته باشی . . . ! . . . اینا همه اتفاقیه که میفته…. من لیز میخورم، میلغزم ، تلو تلو میخورم، میافتم و اکثرا هم اصلا اهمیت نمیدم اما حالا نمیدونم چیکار کنم! آخه ایندفه لیز خوردم و توی عشق تو افتادم ! (در اصل منظور این بوده که عاشق تو شدم!) . . . یک زنگ هیچی نیست تا وقتی به صدا درش بیاری، یک شعر تا وقتی خونده نشه شعر نیست، عشق توی قلب تو تا وقتی که اسیرش کنی عشق نیست، عشق وقتی عشقه که رهاش کنی تا بره (به دیگه ای هدیه بدیش) . . . کاش میشد من پتوی تو بودم، کاش میشد توی تخت تو بودم آرزو داشتم که بالش تو باشم، زیر سرت باشم میخوام همیشه اطراف تو باشم، میخوام تورو محکم در آغوش بگیرم، دلم میخواد من همون شخص خوش شانسی باشم که میبوستت و بهت شب بخیر میگه . . . عشق مثل جنگ میمونه شروع کردنش خیلی آسونه اما پایان دادنش سخته . . . عشق مثل دریا هرگز متوقف نمیشه. عشق مثل یه آدم کور اطمینان میکنه. عشق مثل ستاره میدرخشه. عشق مثل خورشید گرم میکنه. عشق مثل گل ها لطیفه. و عشق درست مثل تو زیباست . . . دوست داشتن یه نفر دیوونگیه، دوست داشته شدن توسط یه نفر یک هدیه ست دوست داشتن کسی که دوست داره وظیفست، اما دوست داشته شدن توسط کسی که دوسش داری زندگیه! . . . توی زندگی عاشق شدن نه برنامه ریزی شدست و نه با دلیل اتفاق میفته اما وقتی که عشق حقیقی باشه تبدیل میشه به برنامه ی زندگیتون و دلیل زنده بودنتون ساده بگم كه عشق من ، بايد تو قلبت بميره فاصله بين من و تو ، از اينجا تا آ سموناست خيلي عزيزي واسه من ، ولي زمونه بي وفاست قسم نخور كه روزگار ، به كام ما دو تا نبود به هر كي عاشقه بگو ، غم كه يكي دو تا نبود بگو تا وقتي زندهام ، نگاه تو سهم منه هر جاي دنيا كه باشي ،دلم واست پر ميزنه براي اين در به دري ، تو بهترين گواهمي نوشته شده در پنجشنبه بیست و یکم دی 1390ساعت9:42 با سر انگشتای !=mahsa=! | 99
قَبل اَز اینکهـ بخواهـ ـے دَر مُورد مَـ ـטּ قـ ـضآوَت کُنـے. شـ َـریعَـ ـتی
ای عشق حقيقي من چگونه پاسخ دهم محبت هاي بي پايانت را در حالي كه و جودت لايق ستايش است نام تو تنها كلامي است لبانم با آوردنشان به زبان معطر مي گردد بگذار نامت را تکرار کنم نامت زیباست دلنشین است چه داشته ای که اینگونه مرا عاشق کرده ای زماني كه كنار تو هستم به هيچ نمي انديشم جز به دستان پاك و قلب بي آلايشي كه كنارم تكيه گاهم است بدان عشق تو آغاز و پايان من است دوستت دارم
ساعت ۲ نصف شب یک اتاق ساعت ۳ نصف شب کل خوابگاه منهای سرپرست ساعت ۴ صبح هنگام خواب وضعیت تحصیل در خوابگاه اولین روزهای خوابگاه گفت و گوی صمیمانه برسرآماده کردن صبحانه بعد از گذست چند روز پایان گفت و گو امکانات غذایی در خوابگاه طریقه ظرف شستن در خوابگاه اواخر ترم وضعیت ۷۰درصد دانشجویان و این هم آخر عاقبتش!!
نویسنده: mahsa | ساعت: 4:37 بعد از ظهر feat. HeeChul Happy birthday too0oo YoU بریم سراغ فال عشقشون... شاید به نظر برسد که عاشق نیستم شاید به نظر برسد که نمیتوانم که عاشق باشم شاید به نظر برسد که حتی نمیخواهم که عاشق باشم ولی نه دربرابر عشقی مانند عشق تو به من که تا آخرین لحظه آنرا در قلبم خواهم نگه داشت عشق او شعله ای کوچک ولی جاودان است و در پی عشق حقیقی است...!!:-)) این مطلبو بخونین به عمق فاجعه پی ببرین مامان، اجازه هست ابروهامو بر دارم؟ نچ....نچ...نچ...نچ.... تو رو خدا می بینین پسرای امروزی چی جورررین...!!! واقعااااااا خجالت داره...... نه....هیچی..!! گاهی دلت می خواد همه بغض هات از تو نگاهت خونده بشه گفتگوی دو دختر پای تلفن: سلام عشقم. قربونت برم. چطوری عسل؟.... فدات شم....گنجشک کوچولوی خودمی.... باشه منتظرم... می بینمت خوشگم..... بوس بوس بوس گفتگوی دو پسر پای تلفن: چاکرممم بگووو.... بنال دیگه خوابم میاد.... زر مفت نزن ...بوزینه مگه نگفتی ساعت چهار میای؟ ..د گمشو راه بیفت دیگه... فعلا... بای ..............تا...........های سلام بچه ها /اینو گذاشتو واسه همه اونایی که بهشون خیانت شده/ حتما بخونید خجالتی نبود اما نمی خواست احساسات خود را به پسر ابراز کند، از اینکه راز این عشق را در قلبش نگه می داشت و دورادور او را می دید احساس خوشبختی می کرد. در آن روزها، حتی یک سلام به یکدیگر، دل دختر را گرم می کرد. او که ساختن ستاره های کاغذی را یاد گرفته بود هر روز روی کاغذ کوچکی یک جمله برای پسر می نوشت و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا می کرد و داخل یک بطری بزرگ می انداخت. دختر با دیدن پیکر برازنده پسر با خود می گفت پسری مثل او دختری با موهای بلند و چشمان درشت را دوست خواهد داشت.
دختر موهایی بسیار سیاه ولی کوتاه داشت و وتی لبخند می زد، چشمانش به باریکی یک خط می شد. در 19 سالگی دختر وارد یک دانشگاه متوسط شد و پسر با نمره ممتاز به دانشگاهی بزرگ در پایتخت راه یافت. یک شب، هنگامی که همه دختران خوابگاه برای دوست پسرهای خود نامه می نوشتند یا تلفنی با آنها حرف می زدند، دختر در سکوت به شماره ای که از مدت ها پیش حفظ کرده بود نگاه می کرد. آن شب برای نخستین بار دلتنگی را به معنای واقعی حس کرد. روزها می گذشت و او زندگی رنگارنگ دانشگاهی را بدون توجه پشت سر می گذاشت. به یاد نداشت چند بار دست های دوستی را که به سویش دراز می شد، رد کرده بود. در این چهار سال تنها در پی آن بود که برای فوق لیسانس در دانشگاهی که پسر درس می خواند، پذیرفته شود. در تمام این مدت دختر یک بار هم موهایش را کوتاه نکرد. دختر بیست و دو ساله بود که به عنوان شاگرد اول وارد دانشگاه پسر شد. اما پسر در همان سال فارغ التحصیل شد و کاری در مدرسه دولتی پیدا کرد. زندگی دختر مثل گذشته ادامه داشت و بطری های روی قفسه اش به شش تا رسیده بود. دختر در بیست و پنج سالگی از دانشگاه فارغ التحصیل شد و در شهر پسر کاری پیدا کرد. در تماس با دوستان دیگرش شنید که پسر شرکتی باز کرده و تجارت موفقی را آغاز کرده است. چند ماه بعد، دختر کارت دعوت مراسم ازدواج پسر را دریافت کرد. در مراسم عروسی، دختر به چهره شاد و خوشبخت عروس و داماد چشم دوخته بود و بدون آنکه شرابی بنوشد، مست شد. زندگی ادامه داشت. دختر دیگر جوان نبود، در بیست و هفت سالگی با یکی از همکارانش ازدواج کرد. شب قبل از مراسم ازدواجش، مثل گذشته روی یک کاغذ کوچک نوشت: فردا ازدواج می کنم اما قلبم از آن توست... و کاغذ را به شکل ستاره ای زیبا تا کرد. ده سال بعد، روزی دختر به طور اتفاقی شنید که شرکت پسر با مشکلات بزرگی مواجه شده و در حال ورشکستگی است. همسرش از او جدا شده و طلبکارانش هر روز او را آزار می دهند. دختر بسیار نگران شد و به جستجویش رفت.. شبی در باشگاهی، پسر را مست پیدا کرد. دختر حرف زیادی نزد، تنها کارت بانکی خود را که تمام پس اندازش در آن بود در دست پسر گذاشت. پسر دست دختر را محکم گرفت، اما دختر با لبخند دستش را رد کرد و گفت: مست هستید، مواظب خودتان باشید. زن پنجاه و پنج ساله شد، از همسرش جدا شده بود و تنها زندگی می کرد. در این سالها پسر با پول های دختر تجارت خود را نجات داد. روزی دختر را پیدا کرد و خواست دو برابر آن پول و 20 درصد سهام شرکت خود را به او بدهد اما دختر همه را رد کرد و پیش از آنکه پسر حرفی بزند گفت: دوست هستیم، مگر نه؟ پسر برای مدت طولانی به او نگاه کرد و در آخر لبخند زد. چند ماه بعد، پسر دوباره ازدواج کرد، دختر نامه تبریک زیبایی برایش نوشت ولی به مراسم عروسی اش نرفت مدتی بعد دختر به شدت مریض شد، در آخرین روزهای زندگیش، هر روز در بیمارستان یک ستاره زیبا می ساخت. در آخرین لحظه، در میان دوستان و اعضای خانواده اش، پسر را بازشناخت و گفت: در قفسه خانه ام سی و شش بطری دارم، می توانید آن را برای من نگهدارید؟ پسر پذیرفت و دختر با لبخند آرامش جان سپرد. مرد هفتاد و هفت ساله در حیاط خانه اش در حال استراحت بود که ناگهان نوه اش یک ستاره زیبا را در دستش گذاشت و پرسید: پدر بزرگ، نوشته های روی این ستاره چیست؟ مرد با دیدن ستاره باز شده و خواندن جمله رویش، مبهوت پرسید: این را از کجا پیدا کردی؟ کودک جواب داد: از بطری روی کتاب خانه پیدایش کردم. پدربزرگ، رویش چه نوشته شده است؟ پدربزرگ، چرا گریه می کنید؟ کاغذ به زمین افتاد. رویش نوشته شده بود:: معنای خوشبختی این است که در دنیا کسی هست که بی اعتنا به نتیجه، دوستت دارد.
عاشقانه فانتزی
عاشقانه متحرکی
دختر و پسر فانتزی
عشق فانتزی
kiss
بوسه فانتزی
وقتی بچه تو یه درس نمره اش بشه ۷۵/۱۹: بله دیگه!
سن 14 سالگي : تازه توي اين سن، هر رو از بر تشخيص ميدن . اول بدبختي
سن 15 سالگي : ياد مي گيرن که توي خيابون به مردم نگاه کنن ... از قيافه خودشون بدشون مي ياد
سن 16 سالگي : توي اين سن اصولا راه نميرن، تکنو مي زنن ... حرف هم نمي زنن ، داد مي زنن ... با راکت تنيس هم گيتار مي زنن
سن 17 سالگي : يه کمي مثلا آدم ميشن ... فقط شعرهاشون و بلند بلند مي خونن ... يادش به خير اون روزها که تکنو نبود راک ن رول مي خوندن
سن 19 سالگي : دوست دارن ده تا رو در آن واحد داشته باشن ... تيز ميشن ... ابي گوش ميدن
سن 21 سالگي : زندگي رو چيزي غير از
سن 22 سالگي : نه مي فهمن که زندگي همش عشقه ... دنبال يه آدم حسابي مي گردن
سن 23 سالگي : يکي رو پيدا ميکنن اما مرموز ميشن ... ديدشون عوض مي شه
سن 24 سالگي : نه... اون با يه نفر ديگه هم دوسته ...اصلا لياقت عشق منو نداشت
سن 26 سالگي : اين يکي ديگه همونيه که همهء عمر مي خواستم ... افتخار ميدين غلامتون باشم ؟
سن 27 سالگي : آخيش
سن 28 سالگي : کاش قلم پام مي شکست و خواستگاري تو نميومدم
دخترها و ديدگاهشون از زندگي اجتماعي در سنين مختلف
سن 14 سالگي : تا پارسال هر کي بهشون مي گفت چطوري؟ ميگفتن ... خوبم مرسي ... حالا ميگن مرسي خوبم
سن 15 سالگي : هر کي بهشون بگه سلام ... ميگن عليک سلام ... نقاشيشون بهتر ميشه » بتونه کاري و رنگ آميزي
سن 16 سالگي : يعني يه عاشق واقعيند ... فردا صبح هم ميخوان خودکشي کنن ... شوخي هم ندارن
سن 17 سالگي : نشستن و اشک مي ريزن ... بهشون بي وفايي شده ... کوران حوادث
سن 18 سالگي : ديگه اصلا عشق بي عشق ... توي خيابون جلوي پاشون رو هم نگاه نمي کنن
سن 20 سالگي : نه , نه ... اون منو نمي خواست آخرش منو يه کور و کچلي مي گيره ... مي دونم
سن 21 سالگي : فقط سن 27-28 سالگي قصد ازدواج دارن ، فقط
سن 23 سالگي : همهء خواستگارا رو رد مي کنن
سن 26 سالگي : يه نفر مي ياد ، همين خوبه ، بله
سن 27 سالگي : آخيش
سن 28 سالگي : کاش قلم پات مي شکست و خواستگاري من نميومدي
شبی سر بزن
گرد مهتاب را روی قطار لحظه ها بپاش
و خواندنی ترین نگاهت را در نگاهم منعکس کن
به زمزمه آشنای مهرت
دور از همهمه ها
عادتم بده
و به دل انگیزترین رویایت مرا سنجاق بزن
از خیالات ملال اور
از وحشت کابوسها
از زمستان سردی که هر شب به ذهنم شبیخون میزند
و از تمام بهانه ها
نجاتم بده
در این آشیانه کوچک خوشب
و ویرانه نشینم میکند
با من حرف بزن
ترانه های مهربانی ات را
برایم بخوان
و با لبخندت
به من امید جاودانه بده...
2-تا یه دختر خوشگل می بینن مثل جوجه راه می افتن دنبالش.
3-چشمک جزو تیک عصبیشونه.
4-اصولا هفته ای 1 بار شکست عشقی می خورن.
5-اگه یه روز متلک نگن زبونشون میخ در میاره.
6-دوستت دارم جزو حرفای روز مرشونه.
7-زبان باز ترین و پاچه خوار ترین موجودات روی زمین.
8-می خوان دختره فقط ماله خودشون باشه و خودشون ماله همه !
I love my NAME when u say it
I love my HEART when u love it
I love my LIFE when u are in it
arms and wakes up in your dreams
Love is Sure
Love is sweet poison
that Doctors can’t cure
1. you, 2. me, 3. our hearts, 4. eternity
pleasant words : I care for U
sweet words : I admire U
wonderful words : miss U
most important word : YOU
I Bring No Flowers, No Gifts But Wishes
To Keep U Fresh, Prayers To Keep U
Healthy & Love To Keep U Smiling
eyes that will c u at ur ugliest
heart that will luv at ur worst,
if u hv found it, u’ve found luv
But it would be almost equally sad to leave this world without ever telling
those you love
i fall & usually i dont care at all.
but now i dont know what to do cos
i slipped and fell in love with u
heart wasnt love put there to stay – luv isnt luv ’til you give it away
underneath ur head,i wanna b around u,
i wanna hold u tight, & b the lucky person
who kisses u goodnite
easy to start
and difficult to end
its ”trust” like ”blind”
its’’shine” like ‘’star”
its”warm” like ‘’sun”
its” soft” like ”flower”
AND
its ” beautiful” like ”u”
Loving some1 who loves u is a duty,
but being loved by some1 whom u luv is LIFE
for a reason but when the luv is real
it becomes your plan for life n reason for living
کَفشـ هـ ـآے مَـ ـرآ بپـ ـوش وَ دَر رآه مَـ ـטּ قَدَمـ بزَטּ.
اَز خیـ ـآبآטּ هـ ـآ،کـ ـوه هـ ـآ وَ دَشت هآیـ ـے گُذَر کُـטּ کهـ مـ ـَטּ کَـ ـردَمـ.
اَشـ ـکهآیـ ـے بریـ ـز کهـ مَـטּ ریختـَ ـمـ.
دَردهـ ـآ وَ خُوشـ ـے هـ ـآے مـ ـَرا تَجرُبهـ کُـ ـטּ.
سآل هـ ـآیے رآ بُگـ ـذَرآטּ کهـ مـ ـَטּ گـ ـُذَرآنـ ـدَمـ.
روے سـ ـَنگ هـ ـآیے بـ ـلَغز کهـ مـ ـَטּ لـ ـَغزیدَمـ.
دُوبـ ـآر وَ دُوبـ ـآره بـ ـَر پـآخیـ ـز وَ مُجَـ ـدَدا دَر هـ ـَمآن رآه سَخـ ـت قَـ ـدَمـ بـ ـزَטּ.
هـ ـَمآטּ طُور کهـ مَـטּ اَنجـ ـآمـ دآدَمـ...
بـَعـ ـد آن زَمـ ـآטּ می تَوآنـ ـے دَر مُورد مَـטּ قضـ ـآوَت کُنـ ـے.
چگونه ستایشت کنم در حالی که قلبت از محبت بی نیاز است
چگونه ببوسمت وقتی که عشقت در وجودم جاری میشود
نام تو نام سر نوشت من است
من اینگونه نبودم تو عشق را با من آشنا کردی
تو هوای دلم را با طراوت کردی
زمانی که با تو هستم به آسمان بیکران پرواز میکنم
پس بدان كه بهترينم تا ابد تنها به دوست داشتنت مي انديشم
دختر : زهر ما , خفه شو !!
پسر : خانمی اجازه هست من رو مخ شما کار کنم !!
دختر : خفه شو !! عوضی !!
پسر : دستت درد نکه , چه با ادب !!!
دختر : خفه شو !!
پسر : عزیز ساعت چنده ؟؟
دختر : خفه شو !!
پسر : دیگه دوستم نداری ؟؟
دختر : خفه شو !!
پسر : تو بم قلبم زلزله اومده !!! کمکم میکنی ؟؟
دختر : خفه شو !!
پسر : حتی یه لحظه , یه لحظه پیشم بمون !!
دختر : خفه شو !!
پسر : مگه دوستم نداری ؟؟ پس چرا تنهام می زاری ؟؟
دختر : خفه شو !!
پسر : I LOVE YOU
دختر : خفه شو !!
پسر : بی وفا دیگه دوستم نداری ؟؟
دختر : خفه شو !!
پسر : شماره تلفنت را میدی ؟؟
دختر : خفه شــــــ 091.16.43.8 ــــــــو !!
پسر : ID چی ؟؟ اونم نمیدی ؟؟
دختر : خفه شــــye_boos_bide_dar_rah_khoda@yahooــــ ــو !!
پسر : یعنی اصلآ دوستم نداری ؟؟
دختر : خفه شو !!
پسر : پس چرا تنهام نمیزاری ؟؟
دختر : خفه شو !!
پسر :یه چی بگم !!! (( لطفآ ))
دختر : خفه شو !!
پسر :با من ازدواج کن !!!
دختر : جدی میگی !!!!!!!!!!
پسر : خفه شـــــــــــــــــــــ ــــــــو !!!!!!!!!!!!
JESSICA – BARBIE GIRL (FEAT. KEY, HEECHUL)
-مامان: نه
-مامان، اجازه هست موهامو زیتونی کنم؟
-مامان: نه
-مامان، اجازه هست تنیک صورتی بپوشم؟
.-مامان: نه
-مامان، اجازه هست مثل باربی آرایش کنم؟
-مامان: نه
-مامااااان یعنی چی من 18 سالم شده ها
.
.
.
-مامان: اَاّه سیاوش، خفه میشی؟یا خفت کنم...!!
وقتی جسارت گفتن کلمه ها رو نداری!
اما یه نگاه گنگ تحویل می گیری،
و یه جمله مثله:
چیزی شده؟؟؟
.........اونجاست که بغضتو با لیوان سکوتت سر می کشی،
و با لبخند می گی :
نه ، هیچی...!!
یعنی در این حدددد.......!!!!!
دخترک شانزده ساله بود که برای اولین بار عاشق پسر شد.. پسر قدبلند بود، صدای بمی داشت و همیشه شاگرد اول کلاس بود. دختر
[-Design-] |